استاد عالی مطرح کرد؛

ایجاد زنجیره تأسی به حق و تأسی به صبر برای تقویت جبهه مقاومت

درس اخلاق عمومی با سخنرانی استاد عالی (1)

حجت الاسلام والمسلمین عالی ایجاد زنجیره تأسی به حق و تأسی به صبر برای تقویت جبهه مقاومت را ضروری و وظیفه طلاب را در این زمینه جهاد تبیین و ایجاد و تقویت استقامت در مردم برشمرد.

به گزارش روابط عمومی، حجت الاسلام والمسلمین عالی در درس اخلاق طلاب و اساتید جامعه الزهرا علیهاالاسلام گفت: در شرایطی که جنگ شناختی، شبهه‌پراکنی و سیاه‌نمایی فراوان است، مبلغین دین و فعالان اجتماعی باید شبهات را دفع و در جامعه امیدآفرینی کنند؛ استقامت و پایمردی را در میان مردم تقویت کنند؛ حق را تبیین کنند تا مردم بفهمند برای چه می‌جنگند و چرا باید مقاومت کنند؛ به لحاظ فکری، خانوادگی یا مالی، به کسانی که در راه مانده‌اند کمک برسانند تا در مسیر رسیدن به قله جا نمانند و پایشان نلرزد، این زنجیرهٔ تأسی به حق و تأسی به صبر کاری است که از همهٔ ما برمی‌آید. متن کامل درس اخلاق این استاد حوزه بدین شرح است:

خدا بی‌نهایت است؛ اما سهم ما از این بی نهایت به اندازهٔ ظرفیّت خودمان است. ظرف وجودت را بزرگ کن تا بیشتر از خدا دریافت کنی. خداوند بی‌نهایت دارد؛ اما ما تا آن اندازه می‌توانیم بهره بگیریم که ظرفمان اجازه می‌دهد. ظرفیت ما دست خودِ ماست.

 در قرآن خوانده‌اید که خداوند چون بارانی از آسمان فرستاده است؛ هر ظرف به اندازهٔ خود می‌گیرد. وقتی باران می‌بارد، اگر ظرفی کوچک زیر باران بگیری مقدار کمی آب جمع می‌شود؛ اگر یک استخر یا اقیانوس زیر باران باشد، به همان اندازه پر می‌شود. باران به قدر خود می‌بارد و هیچ بخلی در کارش نیست؛ این ظرف‌ها و سهمیه‌ها هستند که تعیین‌کننده‌اند. اگر ما در چیزی محرومیم، علتش محدود بودن خودِ ماست. پس ظرفیت خود را بزرگ کن؛ خداوند بی‌نهایتش آماده است.

 مرحوم سید حیدر آملی ـ از بزرگان عرفای شیعه در قرن هفتم و هشتم هجری ـ در مقدمهٔ کتاب ارزشمندش «جامع الاسرار» نقل می‌کند که مدتی در جوار خانهٔ خدا در مکه ریاضت‌ها و ختم‌هایی انجام داده و علمی در سینه‌اش ریخته شده است که حتی اگر همهٔ ملائکه نویسنده شوند، همهٔ درختان قلم شوند، همهٔ دریاها مرکّب و صفحات زمین کاغذ گردند، یک‌دَهُمِ آن علمی را که به او داده شده نمی توانند بنویسند. او با سه بار قسم جلاله این حقیقت را بیان می‌کند. سپس می‌گوید از طرف خدا این پیام را شنیده که خداوند می‌خواهد به همهٔ انسان‌ها به همان نسبت که پیامبر ظرفیت داشت عطا کند، بدون آنکه از کمالات الهی چیزی کم شود؛ اما ما باید ظرفیّت‌مان را بزرگ کنیم تا آن نعمت‌ها در ما تجلّی یابند.

 متأسفانه برخی افراد وقتی نعمتی به آن‌ها داده می‌شود ـ علم، قدرت، ثروت، شهرت یا زیبایی ـ ظرف وجودی‌شان را توسعه نمی‌دهند. خداوند چیزی به انسان می‌دهد تا انسان ظرفیت نشان دهد؛ اگر نشان نداد، دیگر افزایش عطا نخواهد شد.

آرزوها و اولویت‌های انسان نشانهٔ ظرف وجود اوست

 برای شناخت حد و اندازهٔ خود، به آرزوها و دغدغه‌هایمان نگاه کنیم. آرزوها و اولویت‌های انسان نشانهٔ ظرف وجود اوست؛ آنچه دل را می‌رباید سقف خواسته‌ها و محدودهٔ وجود او را نشان می‌دهد. انسان‌های بزرگ آرزوها و دغدغه‌های بزرگ دارند؛ انسان‌های کوچک، آرزوها و دغدغه‌های حقیر و خرد. بنابراین اگر می‌خواهی ظرف خود را بسنجی، ببین چه چیزی تو را به خود مشغول کرده است؛ دنبال چه می‌گردی و برای چه غم می‌خوری.

علامه محمدتقی جعفری رحمت‌الله علیه در خاطرات خود نقل می‌کرد که در یک سمینار در دانمارک موضوع بحث «ملاک ارزش انسان» بود. او گفت ملاکِ ارزشِ انسان، آرزوها و دغدغه‌های اوست. اگر دل کسی با داشتن یک خانهٔ دویست متری یا یک ماشین مدل بالا راضی شود، ارزش او به اندازهٔ همان چیز است. اما کسی که دلش در طلب قربِ خدا و خدمت به اهداف الهی است، ارزش و سقف او بی‌نهایت است. این مطلب را علامه با استناد به امام علی علیه‌السلام بیان کرد: ارزش هر کسی همان چیزی است که دلش را ربوده است.

 مرحوم علی صفایی جملهٔ درخشانی دارد: سقف و حدّ بعضی‌ها دنیا است؛ صبح تا شب دغدغه‌شان قیمت دلار، طلا یا شاخص بورس است. حتی بعضی‌ها نمازشان هم بوی دنیا می‌دهد. در مقابل، کسانی هستند که کسب و کار و تجارتشان بوی خدا می‌دهد؛ چرا که هدف و انگیزهٔ آن‌ها رضای خداست. وقتی دلِ انسان به چیزی بسته شد، بر اساسِ آن چیز ارزش‌گذاری می‌شود.

 در فرهنگ شیعه، بزرگی انسان به دغدغه‌ها و اهتمام او برای یاری امام زمانش (یعنی یاری خدا) سنجیده می‌شود. قرآن «انصارالله» را مصداق مهم یاری خدا معرفی می‌کند. هر مومنی باید ببیند امام زمان از او چه می‌خواهد و الآن چه کاری باید انجام دهد؛ چه باری از دوش امام بردارد. ائمه هر کدام به تناسب زمان، مأموریت‌های متفاوتی داشتند ـ جنگ، صلح، کار فرهنگی یا هجرت ـ و اصحاب هر امام نیز باید در راستای همان مأموریت فعالیت کنند. مثال‌های تاریخی نشان می‌دهد که قاطی کردن نقش‌های اصحاب ائمه، خطا و بی‌ثمر است.

 در برخی روایات و نقل‌ها آمده که امام صادق علیه‌السلام وقتی از تعداد یارانشان می‌پرسیدند، می‌فرمودند تعدادشان کم است؛ چون تعداد یاران واقعی ایشان بسیار اندک بوده است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز فرمودند اگر چهل نفر همچون سلمان و ابوذر و مقداد و عمار داشتند، وضع‌شان تغییر می‌کرد. این‌گونه مطالب نشان می‌دهد که ارزش واقعی و تأثیرگذاری افراد بسته به همت و میزان علاقه و پایبندی آن‌هاست.

 یاری امام زمان در پرتو سیره حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها

انسان باید آن‌قدر دین‌دار و تسلیم امر خدا و ولیّ خدا باشد که شرایط زمان خود را بشناسد و بداند مأموریت امام زمانش در این دوران چیست، تا بتواند او را یاری کند. هنر یاران راستین اهل‌بیت علیهم السلام، همچون حضرت معصومه علیهاالسلام، حضرت زینب علیهاالسلام، حضرت ابوالفضل العباس و حضرت مسلم علیهماالسلام همین بود که رسالت و مأموریت امام زمان خود را شناختند و در همان مسیر گام برداشتند.

حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها، رسالت امام زمان خود یعنی حضرت رضا علیه‌السلام را به‌خوبی درک کرد. همان‌طور که می‌دانید، مهم‌ترین مأموریت امام رضا علیه‌السلام هجرت به ایران و گسترش تشیع بود. در آن زمان، ایران چندان شیعه‌نشین نبود و تنها در برخی مناطق مانند قم، کاشان، سبزوار، ری و اطراف آن شیعیانی زندگی می‌کردند. امام رضا علیه‌السلام با علم الهی می‌دانست که ایران باید در آینده به پایگاه اصلی تشیع و در آخرالزمان به پایتخت حکومت امام زمان علیه‌السلام تبدیل شود.

اما برخی از اطرافیان امام رضا علیه‌السلام این حرکت را درک نکردند. به حضرت اعتراض می‌کردند و می‌گفتند: «آقا! چرا می‌روید ایران و ولایت‌عهدی مأمون را می‌پذیرید؟ مگر مأمون پسر همان هارون نیست که پدرتان امام کاظم علیه‌السلام را به شهادت رساند؟» آنان از اسرار الهی بی‌خبر بودند؛ نمی‌دانستند امام به‌دنبال گسترش رسالت الهی است، نه پذیرش حکومت ظاهری. امام رضا علیه السلام نمی‌توانست نقشه الهی را برای همه بازگو کند، همان‌گونه که فرمانده، جزئیات عملیات را برای سربازانش نمی‌گوید. وظیفه ما تسلیم بودن است، نه کنجکاوی در اسرار.

 حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها این حقیقت را خوب فهمید و به‌عنوان یار و مکمل مأموریت امام رضا علیه السلام حرکت کرد. سال ۲۰۰ هجری قمری امام رضا علیه‌السلام به ایران آمد و سه سال بعد، در سال ۲۰۳ هجری به شهادت رسید. یک سال پس از ورود حضرت، در سال ۲۰۱ هجری، نامه‌ای برای خواهرشان حضرت معصومه علیهاالسلام نوشتند و ایشان را دعوت کردند که به ایران بیایند. از میان تمام بستگان و خویشاوندان امام رضا علیه السلام، تنها حضرت معصومه علیهاالسلام بود که به این دعوت لبیک گفت.

ایشان با کاروانی از سمت غرب ایران، از مسیر کرمانشاه و مهران حرکت کردند و آگاهانه از شهرهای شیعه‌نشین گذشتند تا شیعیان مطلع شوند و به کاروان بپیوندند. اما در مسیر، در شهر ساوه، حکومت عباسی با کاروان درگیر شد. تعدادی از سادات و بنی‌هاشم همراه حضرت به شهادت رسیدند و خود حضرت نیز بیمار شدند.

برخی از مورخان مانند مرحوم علامه جعفر مرتضی عاملی معتقدند حضرت را مسموم کردند. برخی دیگر گفته‌اند که در اثر اندوه و فشار روحی بیمار شدند و رحلت ایشان حالتی شهادت‌گونه داشت؛ همان‌گونه که عمه‌شان حضرت زینب سلام‌الله‌علیها پس از واقعه کربلا در اثر فشار روحی از دنیا رفتند.

 در همان ایام، کاروانی دیگر از سادات از جنوب ایران وارد شدند؛ امام‌زاده احمد بن موسی، معروف به شاه‌چراغ، و همراهانشان از بصره و شلمچه راهی شدند. تاریخ‌نگاران نوشته‌اند شمارشان هنگام حرکت حدود هفتصد نفر بود، اما در مسیر تا فارس، مردم زیادی به آن‌ها پیوستند و شمارشان به پانزده‌هزار نفر رسید. حکومت عباسی احساس خطر کرد و با آنان درگیر شد؛ گروهی به شهادت رسیدند و باقی در سراسر ایران پراکنده شدند. به همین دلیل، امروز در ایران حدود هشت‌هزار امام‌زاده شناخته‌شده داریم که بسیاری از آنان یا برای دیدار امام رضا علیه السلام آمدند، یا برای تبلیغ دین و یا برای پناه گرفتن از ظلم عباسیان. هرکدام از این بزرگواران چراغی روشن کردند برای محبت، معرفت و توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام. در رأس همه آنان، حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیهاست که در میان امام‌زادگان جایگاهی ممتاز دارد.

 درس بزرگ حضرت معصومه این است که باید یار امام زمان خود بود

اکنون باید از خود بپرسیم: امام زمان ما از ما چه می‌خواهد؟ بی‌تردید مأموریت اصلی حضرت در عصر غیبت، زمینه‌سازی برای ظهور است؛ پس ما نیز باید در همین مسیر گام برداریم و هر کاری از دستمان برمی‌آید برای تحقق حکومت الهی انجام دهیم.

اما آمادگی برای ظهور دو نوع است:

۱. آمادگی فردی؛ یعنی تقوا، معرفت، ارتباط با امام زمان، امید و توکل.

۲. آمادگی جمعی و جهانی که بسیار مهم‌تر است.

 تاریخ پر است از انسان‌های با تقوا، اما چون آمادگی عمومی فراهم نشده بود، ظهور تحقق نیافت. امام زمان علیه‌السلام تنها برای شیعیان نمی‌آید، بلکه برای برپایی حکومت عدل جهانی می‌آید؛ پس آمادگی باید جهانی باشد.

 در روایات متعدد آمده است که پیش از ظهور، از مشرق زمین (یعنی ایران) پرچمی برافراشته می‌شود که به دست امام زمان علیه السلام خواهد رسید. در احادیث، از این سرزمین با عناوینی چون «قوم سلمان»، «قوم فارس» و «خراسان» یاد شده است.

یاریِ امام زمان و نقش حکومت و جبهه مقاومت

 خودِ امام زمان در تشیع مقام‌شان در حدّ و اندازه‌ای خاصّ است؛ پس بعد از ایشان هیچ‌کس در مقام جانشینی قابل قیاس نیست. بنابراین آن حکومتی که امام باقر فرمود ایرانی‌ها برپا می‌کنند باید زمینه‌سازِ ظهور باشد: یعنی تولید قدرت، تولید امنیت و فراهم‌سازی امکانات لازم برای آمدن امام زمان علیه السلام. ایشان جهان را با معجزه اداره نمی‌کنند؛ ایشان به یار، نیرو، اقتدار و مدیران صالح نیاز دارند.

 در همین حکومت باید مدیران پاک‌دست، باتقوا و کارآمد تربیت شوند؛ افسران لایق و آزموده مثل حاج قاسم سلیمانی، شهید باکری و همت آماده شوند. این حکومت باید نیروی انسانی، تجهیزات و قدرت لازم را فراهم کند. خدا را شکر که با همهٔ فشارهای بیرونی و مشکلات درونی، ایران امروز به جایگاه قدرت منطقه‌ای و حتی جهانی رسیده است.

 در جنگ اخیر دوازده‌ روزه همگان دیدند که ایران در برابر مجموعه‌ای از قدرت‌ها ایستاد: روبه‌روی ما دو قدرت هسته‌ای و ارتش پیشرفتهٔ منطقه‌ای یعنی اسرائیل و حمایت‌هایی از سوی آمریکا و متحدانش قرار داشت. شبکه‌های پدافندی، رادارها و پایگاه‌های مختلف منطقه‌ای همه فعال بودند، اما با وجود همهٔ این‌ها، نتیجه‌ای رخ داد که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، طرف مقابل را به التماس آتش‌بس کشاند. این نشانهٔ تبدیل‌شدن ایران از یک قدرت منطقه‌ای به یک قدرت مؤثر در سطح جهانی است، قدرتی که باید در اختیارِ ولیّ امر قرار گیرد.

 هم‌زمان، جبههٔ مقاومت که در ابتدا منطقه‌ای (لبنان، فلسطین، سوریه، عراق، یمن و ایران) بود، اکنون شکل جهانی گرفته است. امروز از بسیاری کشورها افراد و گروه‌هایی علیه ظلم قد علم کرده‌اند؛ این نه فقط شعار، بلکه مردم حاضرند هزینه بدهند. نمونه‌هایی از این پایداری را در صف‌های کمک‌رسانی و حرکت‌های اعتراضی جهانی می‌بینیم؛ مادرانی از کشورهای گوناگون حاضرند جان و آبرو فدا کنند تا بچه‌های مظلوم نجات یابند. این بیداری و هزینه‌دهیِ جهانی نشانهٔ مهمی در مسیر ظهور است.

 امروز ایران و جبههٔ مقاومت یارانی برای امام زمان آماده کرده‌ است. اما در زمان غیبت، امتحانِ شیعه به نائب امام زمان است. همان‌طور که در تاریخ وقتی حسین علیه‌السلام مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد، مردم کوفه در امتحان خود شکست خوردند؛ امروز نیز اگر کسی از جبههٔ حق و مقاومت حمایت نکند، نباید امیدوار باشد که در روز حساب، ناگهان تغییر ماهیت دهد. آن‌که امروز بی‌تفاوت است، فردا هم بی‌تفاوت خواهد بود.

 پس وظیفه چیست؟ چگونه باید کمک کنیم؟

رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کرده‌اند بر «زنجیرهٔ تأسی به حق» و «تأسی به صبر»؛ یعنی هم جهاد تبیین و هم ایجاد و تقویت استقامت در مردم.

در شرایطی که جنگ شناختی، شبهه‌پراکنی و سیاه‌نمایی فراوان است، مبلغین دین و فعالان اجتماعی باید شبهات را دفع و در جامعه امیدآفرینی کنند؛ استقامت و پایمردی را در میان مردم تقویت کنند؛ حق را تبیین کنند تا مردم بفهمند برای چه می‌جنگند و چرا باید مقاومت کنند؛ به لحاظ فکری، خانوادگی یا مالی، به کسانی که در راه مانده‌اند کمک برسانند تا در مسیر رسیدن به قله جا نمانند و پایشان نلرزد، این زنجیرهٔ تأسی به حق و تأسی به صبر کاری است که از همهٔ ما برمی‌آید.

 

مطالب مرتبط :

اشتراک گذاری:

نظرات

نظری هنوز ارسال نشده است

ارسال نظر

ارتباط با جامعة الزهرا(س)

  • نشانی: قم، سالاریه، بلوار بوعلی
  • مرکز تلفن: ۳۲۱۱۲۰۰۰
  • دورنگار: ۳۲۹۲۵۱۱۰
  • صندوق پستی: ۳۷۱۸۵۳۴۹۳
  • کد پستی: ۳۷۱۶۹۱۶۶۴۵