سخنرانی استاد همتیان در جلسات درس اخلاق آفلاین جامعه الزهرا(س)

حجت الاسلام و المسلمین همتیان 1

حجت‌الاسلام والمسلمین همتیان در جلسات درس اخلاق عمومی جامعه الزهرا علیهاالسلام به تبیین «آداب طلبگی» می‌پردازد.

به گزارش روابط عمومی، درس اخلاق عمومی بانوان طلبه در نیمسال اول سال تحصیلی ۴۰۰-۱۳۹۹ به صورت آفلاین برگزار می‌شود.

بانوان طلبه می‌توانند از طریق پیوند http://www.jz.ac.ir/post/7025- فایل‌های صوتی هر جلسه را دریافت و از سخنان اساتید اخلاق بهره‌مند شوند.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد همتیان در دومین و سومین جلسه درس اخلاق به تبیین «آداب طلبگی» پرداخت که خلاصه‌ای از سخنرانی این استاد اخلاق حوزه در اختیار طلاب قرار می‌گیرد.

خلاصه سخنرانی استاد همتیان در اولین جلسه درس اخلاق با موضوع «آداب طلبگی»

بسم الله الرحمن الرحیم

«السلام علی المهدی الذی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»

امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «یا مومن ان هذا العلم و الادب ثمن نفسک. فاجتهد فی تعلمهما. فما تزید فی علمک و ادبک تزید فی ثمنک و قدرک؛ ای مومن همانا این علم و ادب قیمت و ارزش نفس توست. پس در فراگیری آن تلاش کن. هرقدر علم و ادب تو زیاد شود، ارزش و قیمت تو افزوده می‌شود».

هدف طلبه این است که دین را بشناسد و عامل و مروج دین شود

جوانان عزیزی که با هزاران امید به حوزه‌های علمیه هجرت می‌کنند، به اردوگاه حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) مشرف می‌شوند، مسلما در راس همه آرزوها و اهدافشان این است که دین را بشناسند و عامل دین شوند و بعد مروج دین شوند.

«طلبه» کسی است که به حوزه هجرت می‌کند، برای چهار محور:

1- دین شناس شود: «لیتفقهوا فی الدین»

2- عامل به دین شود و آنچه فرا گرفت در زندگی به کار برد.

3- ترویج دین کند.

4- اگر زمینه ای برای او فراهم شد، در زندگی مردم پیاده کند.

نمونه و مصداق چنین طلبه ای، حضرت امام خمینی رحمه‌الله‌علیه و رهبر معظم انقلاب مدظله العالی هستند. امام خمینی رحمه‌الله‌علیه دین را فهمیدند، عمل کردند، ترویج کردند و با تشکیل حکومت اسلامی، دین را به اجرا گذاشتند.

در این عالم هر چیزی را با مقیاسی اندازه گیری می‌کنند و قیمت می‌گذارند. امام علی علیه‌السلام دست کمیل را می‌گیرند و آهی می‌کشند و می‌فرمایند: «ای کمیل مردم سه دسته اند: گروهی به قله رسیدند و عالم ربانی شدند و مرتبط به رب، دسته ای در راه نجات خودشان تلاش می‌کنند و دسته‌ای پشه‌های ریزی هستند که اسیر بادند، قیمتی ندارند».

پیامبر گرامی اسلام صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فرمودند: «یا عالم باش یا متعلم یا مستمع یا محب اینها باش ولی پنجمی نباش، هلاک می‌شوی، برشکسته می‌شوی.» انسان اگر در این دنیا وزین نشد، در آخرت هم وزنی ندارد. قرآن، انسان‌ها را دو دسته می‌کند: وزین( اولو الالباب) و سبک مغز و پوچ (افئدتهم هواه).

«تقوا» ملاک ارزیابی انسان در قرآن است

 علامه جعفری رحمه‌الله‌علیه می‌گفتند: به کنفرانسی در دانمارک دعوت شده بودم که موضوع آن «ارزش‌گذاری انسان» بود. اندیشمندان و متخصصان سخنانی گفتند. وقتی نوبت من شد، گفتم: «حضار مجلس ارزش انسان به محبوب‌های انسان است. مثال زدم گفتم اگر انسان یک آپارتمان را دوست داشته باشد، ارزشش به همان قدر است، اگر یک ماشین را دوست داشته باشد، همین طور...این در مباحات است، اگر محبوب انسان، گناه و ظلم و شهوات شود به همان مقدار تنزل پیدا می‌کند.» این را گفتم و نشستم. حضار بسیار تشویق کردند؛ وقتی تشویق آنها تمام شد، مجددا پشت تریبون رفتم و گفتم: «این جمله‌ای که من گفتم، از من نیست، یگانه مرد و ابرمرد این عالم، علی بن ابیطالب علیه‌السلام این را فرموده است، امام علی علیه‌السلام فرمودند: «قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ؛ قیمت هرکس، به آن چیزی است که می‌پسندد و دوست می‌دارد». اینجا بود که حضار به احترام آن حضرت ایستادند و کف زدند و نام مقدس علی علیه‌السلام را می‌بردند.

پس اگر محبوب‌های انسان سقوط کند، ارزش انسان هم سقوط می‌کند. در روایات آمده که: «بهای انسان، بهشت است»؛ فرمودند: «بهشت بهای شماست، پس آن را به کمتر از آن نفروشید». عارف بزرگ مرحوم میرداماد رحمه‌الله‌علیه استاد مرحوم ملا صدرا و معاصر شیخ بهایی، وقتی این جمله را می‌خواهد شرح دهد، می‌گوید: «بدن شما، قیمتش بهشت است، جان شما قیمتش بالاتر از بهشت است».

قرآن هم ارزیابی انسان را به «تقوا» می‌داند. البته اینها منافاتی ندارد؛ الفاظ آنها فرق دارد، معنا یکی است. پس اگر بخواهیم انسان وزینی شویم، باید عالم شویم، باید مودب شویم. شما عزیزان به اردوگاه امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف وارد شدید برای همین. حال چه کنیم که طلبه محبوب امام زمان ارواحنا له الفداه شویم؟

لزوم شناخت آداب طلبگی

مهمترین بحث، شناخت آداب طلبگی، عوامل رشد و توفیق و آفت‌ها و خدای نکرده زمین‌گیر شدن طلبه است.

علمای اخلاق فرمودند: اول باید «تخلیه» کرد بعد «تجلیه». وقتی می‌خواهیم حوضی را از آب زلال پر کنیم، اول آلودگی‌های آن را می‌شوییم. اول خانه را جاروب می‌کنیم، بعد مهمان می‌طلبیم. ما هم اول آفت‌ها را می‌گوییم و بعد عوامل توفیق را مطرح می‌کنیم.

خدایا تو را به امام حسین علیه‌السلام قسم در دنیا و آخرت ما را از قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام جدا مفرما.

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

خلاصه سخنرانی استاد همتیان در دومین جلسه درس اخلاق آفلاین با موضوع «آداب طلبگی»

بسم الله الرحمن الرحیم

«السلام علی المهدی الذی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»

امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «ثلاث یحجزن المرء عن طلب المعالی: قصر الهمة و قلة الحیلة و ضعف الرای؛ سه چیز است که مانع رسیدن انسان به درجات عالی می‌شود: کمی همت و تلاش، نداشتن برنامه ریزی درست و بهره نبردن از عقل».

ارزش انسان به علم و ادب و تقوای الهی است

در جلسه قبل گفته شد که ارزش انسان به علم و ادب و تقوای الهی است. شما عزیزان که به اردوگاه امام عصر ارواحنا له الفداه وارد شده اید، دنبال همین هستید؛ می‌خواهید مودب و عالم شوید و محبوب خود را انتخاب کنید و بدانید، محبت و عاطفه ای که خداوند در نهاد انسان قرار داده، پای چه کسی بریزید و صرف چه کنید؟

قرآن نسبت به بعضی‌ها می‌فرماید: «کنتم قوما بورا»؛ شما مثل یک زمین بایرید. هیچ ثمری ندارید و فقط بخشی از این عالم را اشغال می‌کنید. بعضی دیگر مثل سنگ هستند حتی از آن هم سخت تر همانطور که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «قلوبهم کالحجارة او اشد قسوة» . خاصیت سنگ این است؛ اگر در دهانه نهر قرار بگیرد، چون نفوذ ناپذیر است، خودش که بهره ای نمی‌برد، مانع رسیدن آب به مزرعه هم می‌شود.

بعضی هم خودشان از حقیقت دور می‌شوند و هم مانع رسیدن دیگران به حقیقت هستند. طبق فرمایش قرآن کریم بعضی انسان‌ها، بدترین جنبندگان عالم‌اند؛ کر و لال‌اند و از عقلشان استفاده نمی‌کنند. «ان شر الدواب عندالله الصم البکم الذی لا یعقلون».

طلاب مصداق این سخن امام علی علیه‌السلام باشد که «علما باقی‌اند تا روزگار هست»

شما بانوان طلبه می‌خواهید مثل عناصر مفید این عالم باشید. مثل آب که حق هر موجودی را ادا می‌کند و تحت تاثیر آلودگی‌ها قرار نمی‌گیرد. امام سجاد علیه‌السلام در دعای بیستم صحیفه سجادیه می‌فرماید: «خدایا آنقدر به من عمر بده که در راه طاعت تو خرج شود، اگر بناست عمر من، چراگاه شیطان شود، جانم را بگیر». پس وجودی که نافع است، ماندگار است؛ همچون وجود حضرت زهرا علیهاالسلام که خیر کثیر است و دشمنان او نابود می‌شوند.

شما می‌خواهید مصداق آب باشید. مصداق کلام نورانی امام علی علیه‌السلام باشید که فرمودند: «العلماء باقون ما بقی الدهر؛ علما باقی‌اند تا روزگار هست»؛ نه اینکه مصداق این فرمایش ایشان باشید که می‌فرمایند: «هلک خزان الاموال و هم احیا؛ بعضی‌ها، مرده متحرکند».

طلاب در کسب علم به کم قانع نشوند/طلاب ظرفیت و استعدادهای خویش را بشناسند

جوانان عزیزم! زندگی، راه نرفته است. راه نرفته را باید از راه بلد پرسید. از آگاهان بپرسید آنچه نمی‌دانید. امام صادق علیه‌السلام در یک حدیث نورانی توصیه می‌فرمایند که انسان در کسب علم، نباید افق دیدش پایین باشد و به کم قانع شود بلکه باید ظرفیت و استعداد خویش را بشناسد، به خودباوری برسد و ناامید نشود.

جوان عزیزم! اگر می‌بینی با دیگران تفاوت‌هایی داری و بعضی از شما با استعداد ترند، ناامید نشو که این کار شیطان است. همه شما می‌توانید نافع باشید، خدوم باشید. اگر می‌خواهید طلبه مطلوب باشید، امیدوار و بلند همت باشید.

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

خلاصه سخنرانی استاد همتیان در سومین جلسه درس اخلاق آفلاین با موضوع «آداب طلبگی»

بسم الله الرحمن الرحیم

«السلام علی المهدی الذی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»

در جلسه قبل گفتیم که امام صادق علیه السلام فرمودند: «سه چیز است که مانع رسیدن انسان به کمالات می شود: کوتاهی همت، نداشتن برنامه ریزی و بهره نبردن از عقل».

شرافت انسان به همت بالای اوست

کوتاهی همت به چه معناست؟ کوتاهی همت یعنی: به کم قانع شدن، به کم بسنده کردن، به خود تلقین ناتوانی کردن؛ نمی شود، نمی توانم، من کجا و بزرگان عالم کجا...اینها وسوسه شیطان است. لذا در روایات توصیه شده: که همت شما بلند باشد و آرزوهای خوبتان و افق دیدتان وسیع باشد.

همانطور که امام علی علیه السلام می فرمایند: «قدر الرجل علی قدر همته؛ ارزش انسان به اندازه همت اوست». پس همت به معنای تلاش با اعتماد به نفس و حد پرواز خود را دانستن است.

خداوند در قرآن می فرماید: « انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج» انسان را با ابعاد مختلف آفریدیم. یعنی خداوند متعال به هر انسانی استعدادها و ظرفیت هایی داده و انسان باید با همت و خودباوری آنها را به فعلیت درآورد و بداند می تواند. شرافت انسان به همت بالای اوست.

حد پرواز انسان این است که خدایی شود

 در جای دیگر امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:« الشرف، بالهمم العالیه لا بالرمیم البالیه؛ شرافت و عظمت انسان به اندازه همت و تلاش اوست نه به آن استخوان های پوسیده ای که درون خاک است».  قرآن کسانی را که به قبور گذشتگان خود افتخار می‌کنند، مذمت می کند؛ « الهکم التکاثر حتی زرتم المقابر»؛ شما سرگرم تکاثرید، افتخارات پوچ، خیالات باطل به‌طوریکه این افتخار به قبرهای مردگان شما هم رسیده است. این در حالی است که تو می توانی مسجود و مخدوم فرشتگان شوی.

پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند: « فرشتگان بال های خود را زیر پای طالب علم پهن می کنند» و فراشی می کنند و به آن افتخار می کنند. حد پرواز انسان این است که خدایی شود به طوری که قدرت خداوند در اعضای او ظاهر شود. چرا که حضرت حق تعالی می فرماید: «مرا بندگی کن تا من دست و چشم و گوش تو شوم» یعنی قدرت خدایی پیدا کنی و در این عالم تصرف کنی.

امام سجاد علیه السلام به مکه مشرف شده بودند. هشام بن عبدالملک خلیفه اموی هم آمده بود. به حضرت عرض کردند: شما در اطراف مدینه زمین هایی داشتید که مامورین آنها را غصب کرده اند. اینجا کنار خانه خدا به هشام سفارش کنید تا آن زمین ها را به شما برگردانند. حضرت فرمود: «من در کنار خانه خدا شرم دارم از خدا دنیا را بخواهم شما می گویید از هشام بخواهم».

تقدیر معیشت یعنی برنامه ریزی برای زندگی

امام باقر علیه السلام فرمودند: « الکمال کل الکمال: التفقه فی الدین و صبر علی النائبه و تقدیر المعیشه؛ همه کمالات در سه چیز است: اول تفقه در دین یعنی دین شناس با بصیرت شویم؛ دوم صبوری در سختی ها و تسلیم نشدن در برابر ناملایمات و سوم اندازه گیری زندگی و برنامه ریزی برای آن. پس دختر خوبم! زندگی خودت را به سه مقطع تقسیم کن: 1- عبادت و انس با خداوند؛ 2- تامین و ترمیم زندگی خود و خانواده و 3- استراحت و لذت های حلال و تفریحات سالم.

عدالت در زندگی با داشتن نظم ایجاد می شود

عادل باشیم یعنی هر چیزی را در جای خود قرار دهیم وگرنه ظلم کرده ایم. عدالت در زندگی با داشتن نظم ایجاد می شود. همان طور که خدای بزرگ، انسان و موجودات را هماهنگ و منظم خلق فرموده است. او این نظم را برای ما قرار داد؛ شب را برای استراحت و تجدید قوا و روز را برای کار و فعالیت.

شما هم وقت درس خواندن، خوب درس بخوان، وقت استراحت همین طور و هنگام تفریح و معاشرت، از فرصت ها بهره مند شوید. وقتی دین شناس و عامل به دین شدید، تبلیغ کنید.

اهمیت بزرگان به نظم و حقوق خانواده

شهید بهشتی رحمت‌الله‌علیه بسیار منظم بودند، برای همین موفق بودند. مثلا در دفترشان نوشته بودند: ساعت 5:30 چای خوردن با خانواده. آیة الله حائری شبرازی به خانواده اهمیت زیادی می دادند. عده ای از طلبه ها مهمان ایشان بودند. برای صرف غذا به آنها گفتند: شما بفرمایید، همسر من هم از خانه پدرش آمده با من غذا بخورد. ظرف غذایشان را برداشتند و رفتند تا با همسرسان غذا بخورند. امام خمینی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه هم به قدری منظم بودند که خیلی ها ساعت خود را با رفت و آمد ایشان تنظیم می کردند.

خدایا! همه جوانان ما و طلبه های عزیز ما را به اهداف مطلوبشان برسان.

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

خلاصه سخنرانی استاد همتیان در چهارمین جلسه درس اخلاق با موضوع «آداب طلبگی»

بسم الله الرحمن الرحیم

 «السلام علی المهدی الذی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»

در جلسه قبل گفتیم که امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «سه چیز است که مانع رسیدن انسان به کمالات می‌شود: کوتاهی همت، نداشتن برنامه ریزی و بهره نبردن از عقل».

بانوان طلبه عوامل موفقیت را در خود ایجاد کنید

طلبه‌های عزیزم! نور چشمانم! برای اینکه طلبه مطلوب شوید و مرضی حضرت ولی عصر ارواحنا فداه باشید، ابتدا باید موانع موفقیت را بشناسید و بعد عوامل موفقیت را در خود ایجاد کنید. علمای اخلاق هم گفته اند: اول تخلیه و بعد تجلیه. اول حوض را تمیز می‌کنند، سپس آن را از آب پر می‌کنند. بدانید این جهان، عالم علت و معلول است؛ نه بی جهت چیزی را به کسی می‌دهند و نه بی جهت چیزی را از کسی می‌گیرند. نه کسی بدون علت رشد می‌کند و موفق می‌شود و نه کسی بدون علت سقوط می‌کند.

 در این حدیث نورانی امام صادق علیه‌السلام سه مورد از موانع رشد را بیان فرموده که مورد سوم را در اینجا توضیح می‌دهیم:  «ضعف الرای» یعنی از عقل، ضعیف استفاده کردن. «عقل» چراغ فروزانی است که خداوند در وجود انسان روشن کرده و آن را همردیف انبیا و ائمه قرار داده است. پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: «ان لله علی الناس حجتین؛ حجة باطنه و حجة ظاهرة. و اما الحجة الباطنه فهو العقل و اما الحجة الظاهرة فهم الانبیا و الائمة» خداوند برای مردم دو حجت قرار داده است: باطنی و ظاهری. حجت باطنی، عقل است و حجت ظاهری، انبیا و ائمه علیهم السلام هستند. اگر انسان بخواهد به حجت ظاهری برسد و با صادقین باشد باید به حجت باطنی مراجعه کند.

عقل، نعمت بی بدیلی است

فرزندان من! خیلی از انسان‌های موفق هستند که ممکن است نابینا، ناشنوا و یا معلول باشند ولی توانسته اند با بهره گیری از نعمت عقل به اهداف بلند خود برسند. پس «عقل» نعمت بی بدیلی است. در قرآن واژه «عقل» 64 بار ذکر شده است؛ گاهی عقلا را تشویق می‌کند و انسان‌ها را به تعقل و تفکر دعوت  می‌نماید و گاهی کسانی را که از عقلشان استفاده نمی کنند، به شدت مذمت می‌کند.

اهل جهنم می‌گویند: «اگر تعقل می‌کردیم، اهل دوزخ نمی شدیم». مبغوض ترین انسان‌ها در پیشگاه خدا، کسانی هستند که از عقل خود استفاده نمی کنند. اهل جهنم می‌گویند:  «لو کنا نسمع او نعقل، ما کنا اصحاب السعیر» بنا براین، مهمترین عامل سقوط انسان، عدم استفاده درست از عقل است.

شخصی آمد محضر پیامبر بزرگوار و عرض کرد: نصیحتی به من بفرمایید که بهشتی شوم.پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «اذا هممت بامر، فتدبر عاقبته؛ ان کان خیرا، مضی فیه و ان کان شرا، وقف عنه»؛ وقتی تصمیم گرفتی کاری را انجام دهی، با عقلت به عاقبتش فکر کن. اگر دیدی خیر است، آن را انجام بده و اگر دیدی شر است، از آن بگذر.

 امیر المومنین علیه السلام در نامه 31 نهج البلاغه که مملو از دستور العمل‌های اخلاقی است، خطاب به فرزند عزیزش فرمود:  «العقل حفظ التجارب و خیر ما جربته ما وعظک». عقل، حفظ تجربه هاست و بهترین تجربه آن است که تو را موعظه کند و برایت عبرت باشد. عزیزان من! زندگی، راه نرفته است و راه نرفته را باید از راه بلد پرسید. شما در هر مرحله از زندگی؛ تحصیل، ازدواج، فرزند دار شدن و ...در ابتدای یک راه نرفته اید. قرآن می‌فرماید:  «فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون” از آگاهان بپرسید، آنچه را نمی دانید.

عقل، انسان را بنده خدا می‌کند.

در کتاب کافی شریف ذکر شده است: از محضر امام صادق( علیه السلام) سوال شد: عقل چیست؟ فرمود:  «عقل چیزی است که انسان را بنده خدا می‌کند و بهشت به وسیله آن کسب می‌شود.» سوال شد: پس آنچه در معاویه بود چیست؟ فرمود:  «آن حقه بازی و شیطنت است. آنچه در معاویه است، شبیه عقل است، اما عقل نیست.» بنابراین همه تدبیر‌های امور زندگی، عقل نیست چون عقل هرگز انسان را به صفات حیوانیت و کار زشت، هدایت نمی کند.

طلبه عزیز! دفتری داشته باش با عنوان: «از کجا؟»

من به همه شما نور چشمانم توصیه می‌کنم دفتری داشته باشید با عنوان از کجا؟ به هر انسان موفق و فرهیخته و با کمالات رسیدید، بپرسید از کجا؟ زندگی خوب، خانواده خوب، فرزند موفق و ... از  کجا؟

از حر بپرسید از کجا یک شبه حسینی شدی؟ تو که اولین کسی بودی که راه را بر امام بستی؟  امام حسین از او ناراحت شد و فرمود: «مادرت برایت گریه کند» حر گفت: ( حسین! اگر کسی جز تو نام مادرم را برده بود، نام مادرش را می‌بردم، اما چه کنم که مادر تو فاطمه (سلام الله علیها) است. بسیاری از بزرگان می‌گویند:  نجات و سعادت حر به خاطر ادب محضر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود که صبح عاشورا با پسر و غلام خود در رکاب امام حسین (علیه السلام) جنگید و شهید شد.

از آیة الله مرعشی نجفی (رحمت الله علیه )که 30 سال، اولین زائر حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) بود، پرسیدند: از کجا؟ فرمود:  «هرچه دارم از احترام به پدر و مادرم دارم.»

از علامه حسن زاده آملی پرسیدند: از کجا به این مقام علمی و معنوی رسیدید؟ فرمود:  «در تهران محضر استادم علامه شعرانی بودم ایشان نشسته بود با کسی حرف می‌زد من بدون اینکه او متوجه شود خم شدم و کف پای استادم را بوسیدم. استادم به من گفت: تو خیر  می‌بینی.» این نص حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که فرموده: اگر می‌خواهی از علم و عمر و جوانی خود خیر ببینی، استادت را تعظیم کن.»

پس این از کجا؟ها را بپرسید؛ شیوه درس خواندن، متخلق شدن، تدریس، تبلیغ و عمر با برکت و...

همان طور که جنبه‌های مثبت را می‌پرسید، نقطه مقابل را هم بپرسید، عوامل سقوط و زمین خوردن‌ها را هم بپرسید.

یعنی بدانید چرا عده ای به حوزه می‌آیند و موفق نمی شوند؟ و علم و عمرشان، نافع نیست. این باعث می‌شود، موانع و  عوامل موفقیت را بشناسید و موفق شوید.  

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

خلاصه سخنرانی استاد همتیان در پنجمین جلسه درس اخلاق با موضوع «آداب طلبگی»

بسم الله الرحمن الرحیم

« السلام علی المهدی الذی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»

طلبه‌های عزیزم! در جلسات قبل گفتیم: ما باید برای موفقیت در کسب علم و رسیدن به مطلوب، ابتدا موانع راه را بشناسیم. تلقین ناتوانی به خود و کم همتی، عدم برنامه ریزی در زندگی و عدم استفاده از نعمت عقل، از جمله موانع پیشرفت ذکر شد.

دلدادگی و وابستگی به دنیا مانع رسیدن انسان به درجات عالی است

از دیگر موانعی که اجازه نمی دهد انسان به درجات عالی برسد، دلدادگی و وابستگی به دنیا است. دنیای مذموم را امام (رحمت الله علیه) در کتاب چهل حدیث مطرح می‌فرماید: دنیای مذموم که طبق فرمایش پیامبراکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم رأس کل خطیئه است به معنای این عالم نیست؛ چون این دنیا، صنع خداست و صنع خدا زیباست. این عالم، آیت خداوند است و آیت خدا زیبا است.

دنیای مذموم به معنای چیزهایی که انسان نیاز دارد مثل لباس و غذا و ازدواج و مسکن و امکانات نیست. چون اینها را خود خداوند در وجود ما قرار داده و فرمان داده، در زمین حرکت کنید و از روزی خدا بخورید. امام (رحمت الله علیه) از قول مرحوم مجلسی نقل می‌کند: دنیای مذموم یعنی هرچه که انسان را به خودش مشغول کند و از خدا باز دارد یعنی تعلق پیدا کردن به دنیا و غافل شدن از خدا و معاد. همان که قرآن به «خلود در زمین» تعبیر فرموده است. خلود در زمین را اهل لغت این طور معنا کرده اند: کسی با شکم روی زمین بیفتد و محکم به زمین بچسبد و هرچه بخواهند او را جدا کنند، نمی توانند. این مذموم است.

ممکن است کسی ثروتمند باشد اما اهل دنیا نباشد چون تعلق و دلبستگی ندارد و برعکس کسی فقیر باشد ولی اهل  دنیاست.

برگشتن از راه کربلا، به خاطر وابستگی به یک کشکول

نقل شده است: برای مرحوم نراقی صاحب کتاب ارزشمند جامع السعادات که از اولیای خدا و علمای تراز اول بود، مهمانی رسید که ظاهری پریشان، صوفیانه و زاهدانه داشت. مهمان، وقتی منزل و لوازم خانه مرحوم نراقی را دید، تصور کرد ایشان اهل دنیا و دلبسته به دنیا است. چند روز گذشت و مهمان پیشنهاد داد میایید با هم به کربلا برویم؟ مرحوم نراقی راحت قبول کرد و به راه افتادند. مقداری که رفته بودند، مهمان صوفی یادش آمد، کشکول خود را در خانه جا گذاشته است.گفت: ای داد من باید بروم کشکولم را بیاورم. مرحوم نراقی گفت: جای آن در خانه ما امن است، برمی‌گردیم و آن را برمی‌داری. مهمان قبول نکرد و به خاطر کشکولش از راه کربلا برگشت.

عالم شیفته دنیا، دزد دین مردم است.  

در کتاب شریف کافی حدیثی از پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است که فرمود: «یا داوود! لا تجعل بینی و بینک، عالما مفتونا باالدنیا، فانه قطاع طریق عبادی المریدین.» ای داوود! بین من و خودت، عالم شیفته دنیا را قرار مده، چرا که او راه بندگانی که اراده مرا کرده اند، می‌بندد.

قطاع طریق، دزدان سرگردنه بودند که به صورت دسته جمعی، راه را بر کاروان‌ها می‌بستند، اموال آنها را به تاراج می‌بردند و گاهی مردان آنها را می‌کشتند و به نوامیس آنها تعرض می‌کردند.

پیامبر آن طلبه شیفته دنیا را به قطاع طریق تشبیه می‌فرماید. چون او دزد دین و اخلاق و معنویت و عبادت مردم می‌شود. جنایت او از کار دزدان سر گردنه هم بدتر است؛ چون آن دزدان هم با همه انحرافات و بدی‌هایی که دارند، برای خود مرامی دارند.

 یکی از مراجع می‌فرمود: عده ای از این دزدان، قافله ای را غارت کردند و پیش رئیس خود بردند تا اموال را تقسیم کنند. در بین اموال چمدانی بود که ظاهرا چیزهای قیمتی در آن بود. وقتی در چمدان را باز کردند، دیدند کاغذی با نخ پیچیده شده روی اموال است. وقتی کاغذ را باز کردند دیدند مقداری خاک وسط آن است. یکی از دزدان گفت: این خاک معمولی نیست. این تربت امام حسین علیه‌السلام است. صاحب اموال برای اینکه اموالش از دستبرد دزدان در امان بماند، تربت را روی آنها گذاشته است. رئیس دزدان تا این را شنید گفت: (چمدان را ببندید. کسی حق ندارد به آن دست بزند.) بقیه گفتند: چرا؟ رئیس گفت: (چون ما دزد مال مردم هستیم نه دزد دین مردم. اگر کسی که این تربت را با اعتقاد اینکه مالش را حفظ می‌کند، روی اموال گذاشته، ببیند مالش را بردیم، به دین بی اعتقاد می‌شود، به امام حسین و تربتش بی اعتقاد می‌شود. ما هرگز دین و اعتقاد مردم را نمی دزدیم.)

امیر المومنین علی علیه‌السلام در نهج البلاغه می‌فرماید: «در گذشته برادر دینی داشتم، چیزی که او را در چشم من بزرگ کرده بود، کوچکی دنیا در چشم او بود.» اگر دنیا برای انسان بزرگ باشد، آن وقت انسان از چشم امامش می‌افتد، از چشم خدا هم می‌افتد و خداوند به او عنایتی نمی کند. چون امام حسین علیه‌السلام فرمود: رضایت ما اهل بیت، رضایت خداوند و غضب ما، غضب خداست.

امیدواریم خداوند به همه ما توفیق رفع موانع کمال را عنایت فرماید.   

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

خلاصه سخنرانی استاد همتیان در ششمین جلسه درس اخلاق

بسم الله الرحمن الرحیم

«السلام علی المهدی الذی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»

یکی از عواملی که مانع رشد و موفقیت طلبه می‌شود، «گناه» است. پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: «کسی را که خداوند بخواهد خوار کند، او را از علم محروم می‌کند و هنگامی از علم محروم می‌شود که گناه کند.» وقتی انسان گناه کرد، علمش را فراموش می‌کند، چون علم نور است و خداوند در دل هرکس که بخواهد، قرار می‌دهد.

امام صادق(ع) فرمود: «العلم نور، یقذفه الله فی قلب من یشاء». علم نافع برای دلی است که از گناه پاک باشد. نیت و فکر و دست و زبان آلوده، علم نافع را درک نمی کند. چون حفظ علم، فضیلت است و فضل خدا به گنهکاران عطا نمی شود.

آغاز سرکشی‌ها و گناهان، تبعیت از هوای نفس است

اگر انسان تابع هوای نفس شد، گرفتار فتنه می‌شود. شبهه افکنی می‌کند. آنچه را که جزو دین است، انکار می‌کند و یا آنچه جزو دین نیست، بدعت گذاری می‌کند. عده ای هم از این افراد پیروی می‌کنند. امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر مردم دور بنی امیه را نمی‌گرفتند، به آنها پول نمی‌دادند و دور ما را خلوت نمی‌کردند، بنی امیه نمی‌توانست حق ما را غصب کند.»

کار به جایی رسید که علی علیه السلام 25 سال خانه نشین شد و از ایشان فقط به عنوان یک قاری قرآن نام می‌بردند. آن آقایی که در نهج البلاغه فرمود: «علوم و معارف از سینه من سیل گونه جاری است و هیچ تیزپروازی توان رسیدن به مرا ندارد». آن آقایی که با اشاره به سینه مبارک خود، خطاب به کمیل فرمود: «علومی در اینجا انباشته است، اما حاملی برای آن نیست» و بر فراز منبر فرمود: «سلونی قبل ان تفقدونی». امیر المومنین حضرت علی علیه‌السلام  گناهانی که انسان را به گناهان دیگر دعوت می‌کند، حرص، کبر و حسد ذکر می‌فرماید و ما را از آنها بر حذر می‌دارد.

در هر جایگاه و لباسی باید مراقب سه گناه کلیدی «حرص، کبر و حسد» باشیم

 «علی بن حمزه» وکیل امام کاظم علیه السلام و مورد اعتماد ایشان بود و پول‌های زیادی از وجوهات نزد او بود. پس از شهادت امام هفتم چون باید این پول‌ها را به امام رضا علیه السلام می‌داد، حرص مال دنیا به او اجازه نداد و مذهب وقف را بدعت گذاری کرد و گفت: (امامت، به موسی بن جعفر علیه السلام متوقف شده است). «شلمقانی» چرا منحرف شد؟! او که عالم و فقیه و از یاران امام زمان علیه السلام بود. کتاب التکلیف نوشته بود. انتظار داشت امام عصر ارواحنا فداه، او را به عنوان نائب خاص معرفی کند و امام، صلاح ندانستند. وقتی دیگران را امام، به عنوان نایب خاص معرفی کردند، منحرف شد آن هم چه انحرافی! به طوری که مورد لعن امام زمان علیه السلام قرار گرفت. کبر و حسد، انسان را غرق در باتلاق گناهان می‌کند.

یکی از نقص‌های بزرگ ما این است که از کارهای بد خود غافلیم و آنها را کتمان می‌کنیم در حالیکه کار خوبمان را مدام ذکر می‌کنیم. لذا در روایات به ما سفارش شده کار نیک خود را این طرف و آن طرف نگویید، چون کار خوب مثل گل است اگر خیلی دست کاری شود پژمرده می‌شود. مثل شیشه عطری که اگر درش باز بماند، بوی خوشش از بین می‌رود. برعکس، باید گناهان  را به خود متذکر شویم.

توصیه به بانوان طلبه در جهت تعالی اخلاق و اعتقادات

پیامبر گرامی اسلام صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از 6 خصلت به خدا پناه می‌بردند. می‌فرمود: «خدایا! از شک، شرک، حمیت(حمایت‌های بیجا از کسی یا چیزی)، غضب، حسد و بغی(ظلم به دیگران) به تو پناه می‌برم. بنابراین اگر می‌خواهیم از علم بهره مند شویم باید ریشه گناهان را در وجود خود بخشکانیم تا فضل خداوند، شامل حالمان شود و چشمه‌های علم و حکمت در سینه هایمان جاری گردد.

به طلبه‌های عزیزم سفارش می‌کنم در دو جهت خیلی کار کنید: اخلاق و اعتقادات

اخلاق خود را کامل کنید تا هوا پرست نشوید و روی اعتقادات خود کار کنید تا ایمانتان پابرجا و ثابت بماند.

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

خلاصه سخنرانی استاد همتیان در هفتمین جلسه درس اخلاق

بسم الله الرحمن الرحیم

«السلام علی المهدی الذی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»

«اللّهم ارزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه و صدق النیه و عرفان الحرمه... و تفضل علی علمائنا بالزهد و الرغبه و علی المتعلمین بالجهد و الرغبه ...»

آفت‌های علم، طالب علم را از کمال واقعی باز می‌دارد

در این عالم یک قانون کلی است که «برای هر چیزی آفت و ضدی است» و برای علم آفت‌های زیادی است. برای علم آموزی، آفات و موانعی از جمله کم همتی، بی برنامگی، عدم بهره‌گیری از نیروی عقل، ارتکاب گناه (به ویژه حرص و حسد و تکبر)، دلبستگی به دنیا و غیره وجود دارد که طالب علم را از رسیدن به کمال واقعی باز می‌دارد.

در این جلسه آداب علم و علم آموزی را مطرح می‌کنیم. آداب جمع ادب است. ادب یعنی انسان حد و مرز هرچیزی را نگه دارد.

لزوم آداب علم آموزی

حضرت امیرالمومنین علیه السلام چه زیبا، ادب را تعریف کردند، حضرت فرمودند: «بهترین ادب این است که انسان حد خویش را نگه دارد و از حد و اندازه خویش خارج نشود». وقتی انسان خود را بنده و  مخلوق و محتاج خدا دانست و برای خود مالکیتی قائل نشد، ادب محضر خدا را رعایت کرده است.

آداب الصلوه، یعنی حد نماز را حفظ کردن و آداب الحج یعنی رعایت حد و حدود مراسم حج و غیره. علم آموزی هم آدابی دارد؛ در دعای منسوب به امام عصر ارواحنا فداه و در مفاتیح الجنان ذکر شده: «اللّٰهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِيقَ الطّاعَةِ، وَبُعْدَ الْمَعْصِيَةِ، وَصِدْقَ النِّيَّةِ، وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ، وَأَكْرِمْنا بِالْهُدىٰ وَالاسْتِقامَةِ، وَسَدِّدْ أَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِكْمَةِ، وَامْلَأْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ ... وَتَفَضَّلْ عَلىٰ عُلَمائِنا بِالزُّهْدِ وَالنَّصِيحَةِ، وَعَلَى الْمُتَعَلِّمِينَ بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ؛ خدایا، توفیق فرمان‌بری و دوری از نافرمانی و درستی نهاد و شناخت واجبات را روزی ما بدار و ما را به هدایت و پایداری گرامی دار و زبانمان را به راست‌گویی و حکمت استوار ساز و دل‌هایمان را از دانش و بینش پر کن .... و بر دانشمندانمان زهد و خیرخواهی و بر دانش‌آموزان تلاش و شوق تفضل بفرما»

اهل لغت جهد را به معنای تلاش و کوشش بلکه نهایت تلاش و کوشش معنا کرده اند و رغبت یعنی کشش و میل و علاقه و دلبستگی زیاد به چیزی. توجه داشته باشیم وقتی امام علیه السلام چیزی را برای ما از خداوند متعال می‌خواهد، یعنی ما به آن چیزها نیاز داریم. یعنی طالب علم، به تلاش بی وقفه و علاقه و عشق به علم آموزی را نیاز دارد.

رغبت و عشق به آموختن و تلاش بی وقفه، اولین آداب علم آموزی است

مرحوم علامه امینی، آن عاشق و شیفته حضرت امیرالمومنین علیه السلام، برای به دست آوردن کتابی در اثبات حقانیت مولا علی علیه السلام به یکی از کشورهای آسیایی سفر کرده بود که هوای بسیار گرم تابستان، طاقت فرسا بود. وقتی علامه از سفر برگشته بود، از ایشان سوال شده بود: هوا خیلی گرم بود؟ ایشان گفته بود: «من اصلا متوجه گرمای هوا نشدم». این کار عشق است که اگر کسی عاشق کار و هدفش باشد، گرما، سرما، خستگی، گرسنگی و درد را حس نمی‌کند. حضرت امیر المومنین علیه‌السلام، عاشق نماز و مناجات با خدا بودند که وقتی هنگام نماز، تیر را از پای ایشان درآوردند، متوجه نشدند.

اگر ما هم، طلبگی را دوست داشته باشیم و به راهمان ایمان داشته باشیم و عاشق آموختن باشیم، دیگر کم کردن خواب و راحتی و تفریح برایمان سخت نیست.

استاد بزرگوار ما می‌فرمودند: مرحوم میرزای قمی رضوان‌الله‌علیه که قبر مطهرشان در آرامستان شیخان قم است، در ابتدای تحصیل به حوزه اصفهان رفته بودند. حجره در مدرسه صدر و محل تحصیل، منزل استاد در خیابان مسجد سید بود. زمان درس هم بعد از نماز صبح بود که میرزای قمی و همدرسش در تاریکی شب طوری می‌آمدند که نماز صیح را به استاد اقتدا می‌کردند و بعد، درس شروع می‌شد.

یک شب برف زیادی باریده بود و استاد وقتی برای گرفتن وضو به حیات آمده بود با خود گفت: «امروز حتما درس تعطیل است، چون برف آمده و شاگردان نمی‌توانند بیایند». اما وقتی نزدیک در شد، صدای زمزمه ای شنید. با خود گفت: حتما در این تاریکی و سرما، کسی در راه مانده، وقتی در را باز کرد، دید میرزای قمی و همدرسش هستند. امشب زودتر هم آمده اند.!

مرحوم خواجه نصیر طوسی، آن افتخار شیعه و حوزه‌های علمیه، حدود 24 سال در قلعه ای نزدیک قزوین، محبوس بود، اما چون عاشق علم بود، توانست کتاب‌های علمی بسیار ارزشمندی را از جمله «اخلاق ناصری، شرح اشارات بوعلی سینا، زبدة الحقایق و رساله معینیه» از خود به یادگار بگذارد. این ابیات از ایشان است:

لذات دنیوی همه هیچ است نزد من/ در خاطر، از تغیر آن هیچ ترس نیست

روز تنعم و شب عیش و طرب در پیش من/ به غیر از شب مطالعه و روز درس نیست        

بنابراین از اولین آداب علم آموزی، طبق فرمایش امام عصر ارواحنا فداه، رغبت و عشق به آموختن و تلاش بی وقفه در این راه است. اگر طلبه‌های عزیز با عشق و ایمان به راهشان، تلاش کنند، حتما موفق خواهند شد.

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته. 

خلاصه سخنرانی استاد همتیان در هشتمین جلسه درس اخلاق

بسم الله الرحمن الرحیم

« السلام علی المهدی الذی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»

«الهم ارزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه و صدق النیه و عرفان الحرمه... و تفضل علی علمائنا بالزهد و الرغبه و علی المتعلمین بالجهد و الرغبه...»

تلاش بی وقفه و عشق به فراگیری دو خصلت مورد نیاز برای موفقیت طلبه

 از آداب علم آموزی این است که طالب آن به دو خصلت تلاش بی وقفه  و رغبت و عشق به فراگیری مزین شود.

نکته مهم این است که عشق به چیزی، وقتی ایجاد می‌شود که احساس نیاز به آن، در ما ایجاد شود. به اطراف خود نگاه کنیم؛ کسانی که به کار و مزد و پاداش آن نیاز دارند، از انجام آن خسته نمی‌شوند و سختی، خطر و فشارهای آن را تحمل می‌کنند. طالب علم نیز اگر احساس نیاز به علم را درک کند، از تلاش در این راه خسته نمی شود. پس در انجام هر کاری به معرفت و بصیرت نیاز داریم.

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه می‌فرماید: «کسی که از روی بصیرت کاری را شروع کند مثل مسافری است که در راه صحیح و هموار قرار گرفته و به مقصد می‌رسد. اما کسی که بدون آگاهی، وارد انجام کاری شود، به مقصد نخواهد رسید، بلکه هرچه سریعتر حرکت کند، از مقصد دورتر می‌شود». 

زندگی، راه نرفته است و راه نرفته را باید از راه بلد پرسید. قرآن کریم با یک سوال جالب این مطلب را متذکر می‌شود؛ در سوره ملک می‌فرماید: « افمن یمشی مکبا علی وجهه اهدی، امن یمشی سویا علی صراط مستقیم» اگر انسان در حالی حرکت کند که وارونه شده باشد؛ یعنی سرش پایین و پاهایش بالا و نگاهش به پشت سرش باشد،(مکبا)، بهتر طی مسیر می‌کند و به مقصد می‌رسد یا کسی که ایستاده و با نگاه به جلو، قدم در راه مستقیم می‌گذارد؟؟؟

بزرگترین عیب بشر امروز، غفلت از ضعف و بیماری‌های روحی است

ما برای درمان ضعف و بیماری‌های جسمی چقدر نگران می‌شویم و درمان و رفع آنها را پیگیری می‌کنیم؛ این خوب و لازم است اما ضعف و بیماری‌های روحی چطور؟ بزرگترین عیب بشریت امروز که ادعای علم و پیشرفت و تمدن دارد، این است که از شناخت آفات و آسیب‌های روحی خود، غافل است. چرا که دل و جان هم بیمار می‌شود، همچنان که جسم بیمار می‌شود.

اگر ویروسی جسم انسان‌ها را تهدید کند، همه، نگران و بسیج می‌شوند، هزینه‌ها می‌کنند. اما کیست که فریاد بزند «ویروس جان انسان‌ها آمده و روح آنها را تهدید می‌کند».

ما باید باور کنیم برای سلامت روح و جسم خود، به علم و معرفت نیاز داریم. این احساس نیاز و عطش فرا گیری، انگیزه ما را برای کسب علم قوی تر می‌کند.

آب کم جوی، تشنگی آور به دست/ تا بجوشد آبت از بالا و پست

شهید ثانی در کتاب شریف «منیه المرید» که در باب آداب تعلیم و تعلم است، با اشاره به آیات سوره علق متذکر می‌شود: بالاترین و رفیع ترین درجات انسان، عالم شدن است. اگر عزیزی باور کرد که در انتخاب‌های زندگی، بایدها و نبایدها و مراحل مختلف کسب کمال، به علم نیاز دارد، آن وقت با رغبت و عشق، به فراگیری علم و معرفت روی می‌آورد.

الهم اجعل عواقب امورنا خیرا.

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

خلاصه نهمین و دهمین جلسه درس اخلاق

بسم الله الرحمن الرحیم

« السلام علی المهدی الذی یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»

بحث در مورد آداب علم است. آداب جمع ادب است و ادب یعنی حد و اندازه هر چیز را نگه داشتن. ادب محضر خدا یعنی باید به خدا اعتماد و توکل داشته باشیم و با او مانوس باشیم.

علم  هم آدابی دارد. شاگرد باید حد استاد را بداند که استاد حق فراوانی به گردن او دارد. وقتی خود شاگرد، استاد شد، باید آنجا هم آداب را رعایت کند. امام عصر ارواحنا فداه از خداوند برای طالبان علم، تلاش مستمر و رغبت و میل طلب می کنند، پس معلوم می‌شود این دو، مورد نیاز طلاب ماست.

ارزش علم را بدانیم

طلبه، باید عاشق راهش باشد؛ با سردی و افسردگی و دل‌مردگی، پیشرفتی حاصل نمی‌شود. برای ایجاد رغبت در خود باید قبول داشته باشیم و باور کنیم که علم، مورد نیاز ماست و در همه امور زندگی، علم و معرفت به کارمان می‌آید. پس باید ارزش آن را بدانیم.

علمای اخلاق فرمودند: منازل سالک چهار چیز است: اول: معرفت، دوم: محبت، سوم طاعت و چهارم سبقه(مسابقه) است. وقتی انسان خدا را شناخت، محب و عاشق خدا می‌شود. در حدیث قدسی آمده : «هرکس دنبال من باشد مرا پیدا می‌کند وکسی که مرا شناخت عاشقم می‌شود»؛ وقتی عاشق خدا شد، از او اطاعت می‌کند و بعد در این راه از دیگران سبقت می‌گیرد.

امام هادی علیه‌السلام در مجلسی نشسته بودند، عده ای از سادات هم بودند. عالمی وارد شد، امام برخاستند و او را در بالای مجلس نشاندند. سادات تعجب کردند از این همه احترامی که حضرت به او داشتند و علت را جویا شدند. امام هادی علیه‌السلام فرمودند: در قرآن آمده: «الذین اوتواالعلم درجات» آن کسی که عالم شد درجاتی دارد. مقام او از مقام سادات که آنها هم قابل احترامند، بالاتر است و فرمودند: «آیا زنده با مرده و نور با ظلمت برابر است؟»

در عالم تکوین تمام جنبندگان عالم، برای کسی که به دنبال علم است، دعاگو و ثناگو می‌شوند. خداوند به دانیال پیغمبر فرمود: «منفورترین بنده پیش من، کسی است که خود جاهل است و حد اهل علم را هم نگه نمی‌دارد و بهترین بنده نزد من کسی است که عالم باشد و یا به علما اقتدا کند.» پیامبر بزرگوار اسلام صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند: «علما، وارث پیامبرانند و مثل علما در زمین، مثل ستارگان در آسمان هستند.»

علم آموزی و فهمیدن درس، نشاط به همراه دارد

درس را باید فهمید تا به آن علاقه‌مند شد.طلبه وقتی درس را بفهمد، نشاط و لذتی در او پیدا می‌شود که وصف نشدنی است. اما اگر درس برایش غیر قابل فهم باشد، یادگیری برایش زجردهنده است. حضرت موسی وقتی از حضرت خضر جدا می‌شد، عرض کرد: «مرا موعظه کنید» خضر فرمود: «ای طالب علم! دل و جانت را برای علم خالی کن»؛ کسی که می‌خواهد برود از چشمه آب بیاورد، چند چیز را باید داشته باشد: 1- تشنه باشد تا انگیزه رفتن داشته باشد. 2- ظرف، داشته باشد. 3- ظرف، خالی باشد. 4- ظرف سوراخ نباشد و سالم باشد.

خودتان برای خودتان دفتر حضور و غیاب داشته باشید. چون دفتر حضور و غیاب مدرسه، جسم شما را حضور می‌زند. اما خودتان ببینید آیا ذهن و جان شما هم در کلاس درس، حضور دارد؟ یا اینکه تعلقات و افکار بی‌مورد، مانع حضور شما در کلاس شده است؟!

برای کسب تمرکز سعی کنیم از شرکت در بعضی جلسات، شب‌نشینی‌ها و خصوصا استفاده بی‌رویه از تلفن همراه، جدا خودداری کنیم. 

اگر قدر نعمت علم را بدانیم و موقعیت خود را درک کنیم، در راه کسب علم، سر از پا نمی‌شناسیم و در این راه موفق می‌شویم.

« الهم اجعل عواقب امورنا خیرا »

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

 

تصویر خبر

مطالب مرتبط :

اشتراک گذاری:

نظرات

نظری هنوز ارسال نشده است

ارسال نظر

ارتباط با جامعة الزهرا(س)

  • نشانی: قم، سالاریه، بلوار بوعلی
  • مرکز تلفن: ۳۲۱۱۲۰۰۰
  • دورنگار: ۳۲۹۲۵۱۱۰
  • صندوق پستی: ۳۷۱۸۵۳۴۹۳
  • کد پستی: ۳۷۱۶۹۱۶۶۵۱