انسان موجودی است که خدای متعال او را محل تجلی کمال خلقت قرار داده است و کمال خلقت را در کالبد انسانی و در وجود چهارده نور پاک قرار داده است. هر انسانی برای رستن از حیات حیوانی خود و اصالت دادن به انسانیت خویش، باید در طریق الهی قرار گیرد و با تربیت مربیان الهی، رشد یابد تا هر چه بیشتر وجود خویش را توسعه داده و با متجلی ساختن اسماء و صفات الهی در وجود خویش، الهی ترین مخلوق خدا را منجلی کند. راه حرکت حقیقی انسان راه الهی است، راهی که انسانها برای انسانیت خویش آن را بپیمایند، راهی که همه ی اجزاء هستی آن را می پیمایند و طریق کمال و رشد موجودات است.
راهنمایی انسان در این مسیر خطیر و دشوار باید با نور الهی و بصیرت ولایی صورت پذیرد. انبیاء الهی عهده دار این منصب دشوار و حساس شدند تا انسان را از بشریت به سمت آدمیت سوق دهند و از آدمیت او را تا بالاترین پلههای کمال دستگیری کنند. اشرف انبیای الهی حضرت محمد صلی الله علیه و آله بودند که قرب الهی را تا «قاب قوسین او ادنی» متجلی ساختند. حضور انبیاء در میان مردم علاوه بر رهنمود دادن و ابلاغ دستورات الهی، متضمن ارائهی اسوه به انسانها نیز بود و بهترین اسوه برای آدمیان نیز حضرت ختمی مرتبت بودند. راه هدایت با پایان نبوت خاتمه نیافت و اوصیاء پیامبر خاتم که محبوب و مطلوب دیگر انبیای الهی نیز بودند، هدایت سلوک انسان آخر الزمانی را عهده دار شدند. قدمهای اهل بیت پیامبر خاتم همانند قدمهای پیامبر اکرم و دیگر انبیاء الهی در بردارندهی تربیت انسانی بود. خدا به جهت رسالت والای این کمال یافتگان، آنها را از مقام عصمت برخوردار فرموده تا تک تک افعال آنها سیر در طریق بندگی و تعالی بخشی به حقیقت عبودیت الهی باشد. حتی وقایعی که در زندگی این بزرگواران رخ داده، کلاسی برای انسانها است که سلوک فردی و اجتماعی آنها را نظام میبخشد.
یکی از وجوه ارسال رسل الهی در کالبد انسانی، باورپذیر بودن شخصیت ایشان به عنوان اسوه هایی برای دیگر انسانها است. خداوند متعال به این حقیقت توجه میدهد که در ارسال رسل، اینکه رسولان الهی زندگی و امکانات و محدودیتهایشان مانند دیگر انسانها باشد، مورد توجه بوده است:
وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصيراً (سوره مبارکه فرقان، آیه20)
اینگونه است که پیامبران میتوانند میزانی برای دیگر انسانها باشند تا مردمان پیروی از آنها را مستبعد ندانند. نگاه به اولیاء الهی به عنوان اسوه اقتضا میکند که حرکات و سکنات ایشان در چارچوب تواناییهای طبیعی انسان باشد و هیچ امر خارقالعادهای در برابر مشکلات به یاری آنها نیاید.
با توجه به همین نکته خداوند متعالی در میان اولیاء خویش، زنانی را نیز قرار داد تا تفاوت جنسیتی عذری برای کنارهگیری از فعالیتهای الهی و حرکت در طریق عبودیت نباشد. حضرت زهرا سلام الله علیها، هر چند به لحاظ جنسیتی زن بودند اما آن چنان در کمال انسانی یکه تاز بودند که ائمه اطهار نیز ایشان را اسوه خویش میدانستند.
در قیام عاشورا نیز حضرت زینب کبری سلام الله علیها حجتی بر تمام انسانها بودند تا گمان نکنیم محدودیتهای جسمی و جنسیتی مانعی در مقابل انجام وظایف دینی و اجتماعی است. توجه به شخصیت حضرت زینب سلام الله علیها، نه تنها برای زنان که برای تمام انسانها الگویی بیمثال است. در ایام میلاد پرخیر و برکت آن بانوی صبر وایثار و مقاومت ، مروری مختصر بر برخی اصول سلوکی این بانوی بزرگوار کردهایم تا با تمسک به آنها ، رسالت ایمانی خویش را ذیل سلوک دختر گرانقدر امیرالمؤمنین علیه السلام تعریف و برنامهریزی کنیم.
اصل اول: بیداری
در مسیر تربیتی حضرت زینب سلام الله علیها، انسان به قدر معرفتش قدم بر میدارد و به میزان معرفتش میتواند راه کمال را بپیماید. از این رو ابتدا باید بیدار شویم و از جهل ببُریم و حصول معرفت را پیگیری کنیم. متعلق این بیداری ابتدا خویشتن انسانی است. انسان باید نسبت به خویش آگاه شود و قدر خویش را بشناسد تا بتواند راه متناسب با وجود خود را انتخاب کند. پیش از این آگاهی باید از خواب التذاذ با مشتهیات نفسانی بیدار شود و از خودشناسی آغاز کند. این خودشناسی او را به زوایای نیازمندی نفسش رهنمون میشود تا خویش را در جهت غایت شایستهی انسانی قرار دهد و مسیر صحیح پیمایش را نیز بشناسد. ابتدا شناخت خویش و سپس شناخت مقصد و پس از این دو شناخت طریق حق؛ چنان که زینب کبری سلام الله علیها در مصائب، ایمان به خدا و ایمان به راه حق را با تمام وجود فریاد میزد. اهل معرفت نیز قدم اول را یقظه میدانند چرا که معرفت و توجه اساس هر حرکتی است.
بیداری مقولهای ترکیبی است که علاوه بر بعد معرفتی، واجد بعد انگیزشی نیز است. انسان در راه حق علاوه بر معرفتی که به حق و طریق آن دارد، باید همواره توجه نیز داشته باشد که این چه مسیری است که در آن قدم نهاده است. معرفت به حق به تنهایی ضامن نجات انسان نیست چنان که در میان دشمنان اهل بیت علیهم السلام بسیاری بودند که حق را با ایشان میدانستند اما به جهت موانعی که در نفسشان بود، انگیزهای برای دفاع از حق نداشتند و چه بسا انگیزهشان در جهت دفاع از باطل قرار گرفته بود.
اصل دوم: پایداری
لازمهی آغاز هر حرکت بیداری، توجه تام و اعتقاد راسخ به مسیر و هدف است. کسی که هدف را به درستی تعیین کرده باشد و با اتکا به پشتوانه الهی حرکت کند، تا رسیدن به مقصد مقهور هیچ عاملی نخواهد شد و در سیر خویش پایدار و ثابت قدم خواهد بود. برای ما که میخواهیم در مکتب زینبی شاگردی کنیم و اعتقادمان به راه و هدف آن بزرگوار تا آن حد مستحکم نیست، توجه به استقامت و پایداری آن حضرت نیز لازم خواهد بود وگرنه کسی که اعتقادش به مقصد تام باشد، پایداریاش زینبی خواهد بود.
اصل سوم: دفاع از ولایت
یگانه مطلوب زینب کبری سلام الله علیها، ذات مقدس باری تعالی است. از این رو بارزترین ویژگی آن حضرت، موحد بودن ایشان است. توحید به عنوان اساسیترین آموزهی ادیان الهی و ارزشی که تمام اولیاء الهی برای دفاع از آن دشوارترین راهها را پیمودهاند، اهمیتی خاص دارد اما توحیدی که از غیر طریق ولایت ارائه شود، هیچ ارزشی در دستگاه الهی ندارد. توحید به واسطهی ولایت به عالم وجود عرضه شده است و تنها توحیدی نزد خداوند متعال پذیرفته است که برآمده از ولایت و در طول آن باشد. از سویی دیگر وصول به توحید نیز برای انسان جز از مسیر آموزههای اولیاء الهی میسر نیست. از این رو میتوان با قاطعیت گفت که توحید بدون ولایت، توحید نیست و حرکت بی ولایت به سوی توحید، سر از بیراهه درخواهد آورد. کسی که نظرش تنها به وجه الله است، خدا را با بصیرت ولایی میبیند و این امر را با دفاع از ولایت اقامه خواهد کرد.
ولایتمداری برای انسان دیندار جلوههای مختلفی میتواند داشته باشد. از یک سو انسان دیندار باید دین خود را از طریق ولایت اولیاء الهی دریافت کند و از سویی دیگر باید تمام تلاش خود را در جهت اقامهی امر ولایت و تبلیغ آن و هدایت انسانها به راه ولایت بذل کند. حرکت عاشورایی حضرت زینب کبری مشحون از وجوه مختلف دفاع از ولایت است. ایشان از یک سو در حمایت و دفاع از جان ولی خدا که پرچمدار ولایت الهی در زمین است تا پای جان مجاهدت کردند و از سویی دیگر با خطابههای رسا و آتشین خود از حقیقت امر ولایت دفاع کردند و از طرفی نیز با صبر خود در طول مسیر و تحمل مصائب بیشمار، بستر هدایت انسانها به ولایت در طول تاریخ را فراهم کردند که در تمام این عرصهها باید تمسک به ایشان را لازم بدانیم و تلاش کنیم شاگردانی ممتاز برای کلاسی باشیم که آموزگارش حضرت زینب کبری سلام الله علیها است.
اصل چهارم: حضور سیاسی
ولایت اساساً مقولهای سیاسی است و ادعای ولایتمداری بدون بصیرت سیاسی ادعایی ناروا است. ولایتمداری در بطن خود مستلزم جریانشناسی است. اساس ولایت حرکت در طریق حق پشت سر ولی خدا است و فلسفه تاریخ اسلام، مبتنی بر مرزبندی حق و باطل شکل گرفته است. از این رو سیاست در واقع امری مقدس است اما چون سیطرهی جریان باطل جز با انحراف سیاست ممکن نیست، سیاست را چنان آلوده نمایاندهاند که مقدس مآبان راه دین و سیاست را جدا کردهاند. اما اهل بیت علیهم السلام دائماً این مرزبندیها را تذکر دادهاند و راه جریان حق را از باطل جدا کردهاند چنان که حتی عبادت الهی هم اگر در طریق ولایت حق نباشد شیطانی و باطل است. از این رو سیاست هم اساساً مقولهای دینی است. البته در دعوت به حضور سیاسی باید توجه داشت که سیاست اهل بیت علیهم السلام سیاستی حق مدارانه و مقدس است و نباید سیاست متداول در دنیا مقدس تلقی شود چرا که ملاک مرزبندی در سیاست متداول، حکومتها و احزاب سیاسیاند اما ملاک مرزبندی در سیاست دینی ولایت الله است که مرز میان جبههی حق و باطل است. در این مرزبندی هر حکومت و هر جریانی که مؤید جبههی حق باشد به میزانی که در مسیر حق حرکت میکند، باید تأیید و حمایت شود و هر جریان و حزبی نیز به میزان مددی که به حق یا باطل میرساند باید مورد رد یا تأیید قرار گیرد.
حضور مؤمنانه در عرصهی سیاست حضوری ایدئولوژیک است. مؤمن برای حرکتهای سیاسیاش باید نسبت هر حرکت و جریانی را با جبههی حق و باطل بسنجد و رفتار سیاسیاش را بر این مبنا تنظیم کند. اگر هدف مؤمن از حضور سیاسی، تقویت جریان حق باشد علاوه بر اینکه حرکتی دینی انجام داده و اجر الهی به او خواهد رسید، مؤید به امدادهای الهی نیز خواهد بود. حضرت زینب سلام الله علیها، الگویی بیبدیل از حضور سیاسیاند که در مسیر دفاع از حق حرکتی مجاهدانه داشتند و با بهرهگیری بهینه از رسانهی خطابه، زوایای پنهان و زشت باطل را برای مردم بیان نمودند. در سیاستورزی زینبی مشهود است که آن حضرت در بیان خویش حقیقت حق و باطل را ملحوظ داشتند نه آن طور که برخی نااهلان گفتهاند که دعوای ایشان دعوای سیاسی میان بنیهاشم و بنیامیه بود.
اصل پنجم: پایبندی به ظواهر و مناسک دینی
در طریقی که حضرت زینب سلام الله علیها میپیمودند و مبلغ آن بودند، تقوای الهی و حرکت در چارچوب دستورهای الهی اهمیتی اساسی داشت چرا که حرکت عاشورایی آن حضرت حرکتی توحیدی و در جهت دفاع از اصول دین بود، چنان که حرکت جریان باطل در جهت نابودی اصول دین و هدم اصل دین است. اما در عین حال نمیتوان گفت تمام دین، اصول دین است و اعتقاد به این اصول برای دینداری کافی است. التزام حضرت زینب سلام الله علیها به ظواهر دینی و عبادت در مسیر پر مشقت اسارت حجتی الهی بر مؤمنان متمسک به راه آن حضرت است. نماز و حجاب و دیگر فروع دین اگرچه اصول اعتقادی دین نیستند اما پیمودن راه ولایت بدون آنها با ادعای پیروی از اولیاء الهی سازگار نیست. حضور مؤمنانه در جامعه باید ملازم فریاد زدن ارزشهای دینی باشد و آنچه مایهی پاکی دل مؤمن است، التزام به همین ارزشهای الهی است.
اصل ششم: ایثار در راه دین
رهرو طریق الهی خدا را اصل و غایت همه چیز میداند و او را مالک همهی اشیاء و نفوس میداند و خویشتن را در برابر ذات الهی هیچ میداند. همین اعتقاد و توجه به آن سبب میشود که تحمل مصائب برای مؤمن راحت باشد، چرا که خودش را هم ملک خدا میداند و مصائبی که به عزیزانش وارد میآید را با جان و دل میپذیرد چرا که هیچ احساس مالکیتی نسبت به آنها هم ندارد. از این رو شهادت عزیزانش در پیش چشمانش از آن رو که رضایت الهی را در پی دارد، تماماً زیبایی است و صبر در این راه هم برای او تماماً بندگی است. مؤمن ایثارگر است چرا که تمام زندگیاش را از خدا میداند و هر مصیبت جانی و مالی به او وارد شود، از آن رو که رد امانت است، بار او را کمتر میکند و نه تنها آن را تحمل میکند، بلکه چنین مصائبی را به جان میخرد. حاکم شدن چنین اصلی در جامعهی مؤمنان، مروج شهادتطلبی و شهید پروری است. چونان زنان دلاور کربلا که علاوه بر تقدیم عزیزانشان به عنوان شهدای راه الهی، خود نیز طالب شهادت بودند.
سخن پایانی
یکی از اساسیترین اهداف دین الهی تعالی انسان است و راهنمایی برای رسیدن به این تعالی را نیز اولیاء الهی عهدهدارند، تمسک به حضرت زینب سلام الله علیها در این مسیر میتواند راهنمای خوبی برای رهروان راه الهی باشد. در این میان زنان جامعه اسلامی میتوانند بیش از مردان الگوگیری از این شخصیت بیبدیل را هدف خویش قرار دهند و با حرکت زینبوار، دین الهی را چونان زینب کبری یاری کنند و علاوه بر یاری دین، با نقش تربیتی که در خانواده ایفا میکنند و با نهادینهسازی آموزههای تربیتی حسینی و زینبی سلام الله علیهما نیز خانوادهای ممتاز شکل دهند و بتوانند الگویی از خانواده تراز دینی ارائه کنند.
تهیه کننده: مرکز مشاوره جامعه الزهرا (س)
آبان 1404

نظرات